شب اغاز هجرت تو شب در خود شکستنم بود | |||
![]() |
چو رخت خویش بربستیم از این خاک
همه گفتند با ما آشنا بود
ولیکن کس ندانست این مسافر
چه گفت و با که گفت و از کجا بود
3069:کل بازدید |
|
2:بازدید امروز |
|
10:بازدید دیروز |
|
درباره خودم
| |
![]() | |
حضور و غیاب
| |
لوگوی خودم
| |
![]() | |
بایگانی | |
بهار 1384 | |
اشتراک | |